24 مهر 1396
فرازی از وصیت نامہ #شهید_حججی نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند بدون شڪ ، شیر حلال مادرم … لقمہ حلال پدرم … و انتخاب همسرم … در آن اثر داشتہ است. بیشتر »
نظر دهید »
24 مهر 1396
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم رفتم بیرون میپرسم چی شده !؟ بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم، اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی. :o بیشتر »
23 مهر 1396
#تاکید_دوباره بادست هایی که؛ برای #حسین [علیه السلام] سینه زدی، گناه نکن! بیشتر »
18 مهر 1396
صدای بارش باران ازپشت پنجره به گوش میرسد…وبازهم رویاهایم,پرکشید,آن سوی پنجره… زیره باران,خیس ازاشک های بی امان آسمان… باران؟چه میشد,اگرهرشب می باریدی… تاروحی دوباره پشت پنجره,اتاقم می دمید… تادله,درخت… بیشتر »
18 مهر 1396
سوزیست سرد…صدای برخورد برگ های درختان به هم…. وهیاهوی بادی سرد… وکوبیده شدن درحیاط…. سکوت خانه… ظهری روشن… هرزگاهی،صدای بوق ماشین هایی رهگذر…. ومن،آرام آرام… درخواب… درخوابی زیبا… که بیداری… بیشتر »